جدول جو
جدول جو

معنی باب برزی - جستجوی لغت در جدول جو

باب برزی(بِ بُ)
ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان در 45 هزارگزی شمال خاوری کرمان و 8 هزارگزی شمال راه مالرو شهداد به کرمان. سکنۀ آن 14 تن است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاب بازی
تصویر قاب بازی
نوعی بازی و قمار که با قاب یا بجول گوسفند انجام می شود، بجول بازی
فرهنگ فارسی عمید
(بَرْ)
در مراصدالاطلاع (چ 1315 هجری قمری) آمده: قریه ای است از اعمال دخیل. ولی این نام مصحف ’بابرتی’ است. رجوع به همین اسم شود، و دخیل هم مصحف ’دجیل’ است
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان سرویزن بخش ساردوئیۀ شهرستان جیرفت در 31 هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه، سر راه مالرو ساردوئیه - دارزین. دارای 21 تن سکنه. مزرعۀ حیدرآباد جزء این ده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بِ بِ رَ)
تنگه ایست بین آسیا و آمریکای شمالی که اقیانوس کبیر را به اقیانوس منجمد شمالی می پیوندد. این باب در 1728 میلادی توسط دریانورد دانمارکی ویتوس برنگ (1680- 1741 میلادی) کشف شد
لغت نامه دهخدا
نوعی بازی باشد، رجوع به تاب شود
لغت نامه دهخدا
نوعی بازی که با قاب گوسفند کنند، بازی با پژول (بجل) گوسفند و مانند آن
لغت نامه دهخدا
(جَ)
ده کوچکیست از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان در 56 هزارگزی شمال باختری راور و 5 هزارگزی شمال راه فرعی کوهبنان به راور سکنۀ آن 15 تن. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8) ، محله ای به شیراز
لغت نامه دهخدا
(دِ بَ)
مخفف باد برین. باد صبا باشد. (اوبهی). رجوع به باد برین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن باتاب
فرهنگ لغت هوشیار
بجولبازی، منگ منگیا بازی با قاب توضیح در عهد شاه عباس بزرگ معمول بود که با قاب (گوسفند) بازی میکردند. یک طرف قاب دزد و طرف دیگر آن عاشق نامیده می شد، قمار بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن با تاب
فرهنگ فارسی معین
آبرک، ارجوحه، بادپیچ
فرهنگ واژه مترادف متضاد